2024-03-28T17:45:19Z
https://jhp.hafezstudies.com/?_action=export&rf=summon&issue=32930
حافظ پژوهی
2717-297X
2717-297X
1399
0
2
بررسی تأثیر مولفههای ساختاری بر زیباییشناسی غزلهای حافظ
سعید
حسامپور
یکی از بحثبرانگیزترین و جذابترین موضوعات مطرحشده در میان پژوهشگران و فیلسوفان، بیتردید زیبایی و زیباییشناسی بوده است؛ موضوعی که بسیار لغزنده، سیال و مبهم است و ارایهی تعریفی روشن از آن، سخت دشوار. این پژوهش بر آن است که برخی از جنبههای زیباییشناسی شعر حافظ را با تأکید بر جنبههای ساختاری، مانند تنوع، روایتپردازی، آشناییزادیی و طنزپردازی و... بررسی و تحلیل کند. حافظ با هوشمندی و دریافت ژرف شرایط فرهنگی، اجتماعی و... توانسته بهگونهای از امکانات گوناگون ساختاری و زبانی بهرهگیرد که مخاطبانش با بستهای از لذتهای ناب در یک اثر روبهرو شوند و ارتباطی شیرین و جذاب با آن برقرارکنند. حافظ برای این کار، با توجه به نیاز انسان به تنوع، روایتمندی، برجستهکردن تقابل با صاحبان قدرت (دینی و مادی) و آشناییزدایی از مفاهیم و مضامین، با زبانی طنزگونه این زیبایی را دو چندان کرده است. همچنین آمیختگی فضای حماسی، تعلیمی، مادی، معنوی، شوخی و طنز و جدی و بهرهگیری همزمان با کاربست طنز، خلق شخصیتهایی متفاوت که تمام خطهای قرمز زمان خود را بشکنند و از ذهنیت ما ایرانیها آشناییزدایی کنند، از مباحث مهم در حوزهی زیباییشناسی شعر حافظ است. حافظ سخن خود را در ساختاری تقابلی تدوین کرده است؛ تقابلی که ساختارگرایان آن را اصل و اساس بسیاری از روایتهای کوچک و بزرگ حاضر در زندگی انسان میدانند. این نگاه روایی، همراه با دیگر عناصر پیشگفته، باعث میشود که افراد با دانش کمتر، از خواندن سطح شعر حافظ لذت ببرند و افراد فرهیختهتر با فرورفتن در عمق آن بیشتر بهرهمند گردند؛ بنابراین این لذت برای همه است و متعلق به یک زمان خاص نیست. این لذت، گویی جاودانی است و بهگونههای مختلف خودش را بازسازی میکند و زایش دارد.
آشناییزدایی
تنوع
خردهروایت
زیباییشناسیغزل حافظ
ساختار تقابلی
طنز حافظ
2020
09
22
1
16
https://jhp.hafezstudies.com/article_241175_92f75fdc93fa67362cd3eca8b146b979.pdf
حافظ پژوهی
2717-297X
2717-297X
1399
0
2
حافظ و انسان امروز
اصغر
دادبه
حافظ، چونان حکیم فردوسی، بر آن است که «آز (حرص و طمع)» منشا رذایل (صفات بد) است و موجب تنگنظریها و انحصارطلبیها و درنتیجه سبب فجایعی جبرانناپذیر میشود. درمان بیماری آز، عشق است و عشق، سرچشمهی فضایل (صفات نیک) است. با گرویدن به مذهب عشق، میتوان به فضایلی دست یافت که ازجملهی آنها باورداشتن به تکثر دینی، اصالت صلح و آشتی و حق آزادی و آزادگی برای همهی مردم است. حافظ این معانی بلند جاودانی را با هنریترین زبان و بیان گزارش کرده و از این طریق، نهتنها بر علاقمندان خود، که بر تمام جستوجوگران حقیقت در تمام اعصار تاثیر نهاده است.
آزادی و آزادگی
انسان امروز
حافظ
صلح
عشق
2020
09
22
17
54
https://jhp.hafezstudies.com/article_241176_9ec42b92934f47908309601b29f6d65e.pdf
حافظ پژوهی
2717-297X
2717-297X
1399
0
2
بررسی گونهای خاص از آرایهی تجاهل عارف در شعر حافظ
منیژه
عبدالهی
آرایهی تجاهل عارف در شعر شاعران پارسیگو در شبکهای وسیع از آرایههای ادبی آشنا همچون کنایه، ذم شبیه به مدح و مدح شبیه به ذم، تهکم و برخی صورتهای مجازی از دیرباز شناخته شده بوده است. ادراک معنا در آرایهی تجاهل عارف که بهطور سنتی در گروه صنایع معنوی جای دارد، با فرایند کشف همراه است بهگونهای که معمولاً خواننده با کشف لایههای معنایی در درون کلام، در مسیر ادراک شعر و احساسات شاعر قرار میگیرد و آن را دریافت میکند. از این نظر با مفهوم آیرونی، به ویژه آیرونی نمایشی در ادب مغربزمین همراستا قرارمیگیرد. در این نوشتار، با بهرهمندی از مفهوم تجاهل عارف در ادب سنتی و نیز آیرونی نمایشی، گونهای خاص از آرایهای ادبی با تکیه بر اشعار حافظ بررسی میشود که میتواند بهعنوان زیرشاخهای مستقل از آرایهی تجاهل عارف قلمداد شود و از آنجا که تا کنون نامی برآن نهاده نشده، میتوان آن را «دانانمایی کنایی» نامید. در این آرایه، ساختار کلام بهگونهای تعبیه شده است که در ظاهر امر، گوینده برعکس تجاهل عارف، خود را واقف به معنایی قطعی و مسلم میداند و سپس کلام را به سمتی هدایت می کند تا خواننده یا مخاطب در گفتمان با متن، بیخبری و ناآگاهی گوینده را درمییابد و درنتیجه برخلاف ادعای او، به معنایی متفاوت و گاه متضاد با آنچه در ظاهرسخن بیان شده دست، مییابد و به نوعی خاص معنایی جدید از متن بیرون میآورد.
آرایههای ادبی
آیرونی
تجاهل عارف
دانانمایی کنایی
2020
09
22
55
72
https://jhp.hafezstudies.com/article_241270_1bc1cf3acce52df59ed7037127b0c0b7.pdf
حافظ پژوهی
2717-297X
2717-297X
1399
0
2
کتابشناسی حافظ در سال 1398 خورشیدی
ماندانا
فیروزآبادی
بیستم مهرماه در تقویم ملی جمهوری اسلامی ایران، یادروز حافظ نامگذاری شده است. مرکز حافظشناسی از سال ۱۳۷۶ تاکنون، بهطور منظم، در این روز افزونبر برگزاری نشست علمی به انتشار مقالههای علمی و تخصصی در حوزهی حافظپژوهی همت گماشته است. یکی از مقالههای مهم که سالانه در این روز ارائه میشود، «گزارش کتابشناسی حافظ» است. این مقالهها، اطلاعات کتابشناسی آثاری را که هرسال در پیوند با حافظ و حافظپژوهی انتشار یافتهاند، ارائه میکند. این گزارش به مخاطب پیگیر حوزهی حافظشناسی، دانشجویان و استادان این عرصه، برای شناخت هرچه بهتر منابع و پژوهشهای جدید یاری میرساند و راه را برای خوانش و بررسیهای نقّادانه و آسیبشناسانهی آثاری که هرساله دربارهی حافظ تألیف و تدوین میشوند، هموار میسازد. مقالهی حاضر برپایهی اطلاعات کتابشناسی دو پایگاه اطلاعاتی «خانهی کتاب» و «سازمان اسناد و کتابخانهی ملی ایران» تدوین شده است. بررسیهای آماری نمایانگر آن است که تعداد کل کتابهایی که در سال ۱۳۹۸ در پیوند با حافظ چاپ شدهاند، ۱۴۶ عنوان است که در مقایسه با آمار سال گذشته کاهشی چشمگیر یافته است. همچنین مقایسهای موضوعی نشان میدهد، کتابهایی دربارهی «شعر، اندیشه و زندگی حافظ» و «دیوان همراه با فالنامه» با ۴۲ عنوان بیشترین تعداد را به خود اختصاص دادهاند.
حافظپژوهی
طبقهبندی موضوعی
کتابشناسی حافظ
2020
09
22
73
94
https://jhp.hafezstudies.com/article_241273_c3b0cf404ff17f936b2ea744f15c285c.pdf
حافظ پژوهی
2717-297X
2717-297X
1399
0
2
عوامل تفأل طبقهی حاکم با دیوان حافظ شیرازی و کارکردهای آن
محمد
کشاورز بیضایی
تفأل به مثابهی ابزاری برای پیشبینی و آگاهی از رویدادها و یا امور مخفی پیش رو، از دیرباز میان جوامع انسانی مرسوم بوده است. دیوان حافظ شیرازی، افزون بر جنبههای ذوقی، هنری و ادبی، دارای جنبهی تفألی در میان طبقات اجتماعی نیز بوده است. بُعد تفألی آن در میان طبقهی حاکمیّت، از موضوعات قابلدرنگ است که بررسی آن میتواند انگیزههای دستاندرکاران و کنشگران عالم سیاست به تفأل با شعر حافظ، و کاربست آن را در امور مختلف تبیین و روشن نماید. نظر به اهمیت بحث، این جستار با روشی توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر متون تاریخنگاری، عوامل تفأل طبقهی حاکمیّت با دیوان حافظ شیرازی و کارکردهای آن را در کانون توجه خود قرارداده است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد: تفأل با دیوان حافظ، چونان دریچهای گشوده به عالم غیب از جانب طبقهی حاکم، بنا به دلایلی، نظیر باور به لسانالغیببودن خواجهی شیراز، تقدّس، تأویلپذیری و ایهام مناسب اشعار وی، همچنین ادبدوستی و رویکرد ذوقی حاکمان و دیوانیان، متداول و مرسوم بوده و کارکردهای مختلفی ازجمله: پیشبینی و آگاهی از امور فعلی و پیش رو، تأثیر روانی و کنشگری در برخی رویدادهای تاریخی و درعینحال نقش تفنّنی و سرگرمی داشته است. در این میان، وجه روانی و کنشگری تفأل با دیوان حافظ، یکی از شگفتانگیزترین کارکردهای آن در رویدادهای تاریخی است. بهطوریکه شعر حافظ، خود بهعنوان عنصری مولّد و کنشگر، در خدمت عاملان انسانی تاریخ قرارگرفته و سمتوسوی برخی از رویدادهای تاریخی را شکل داده است.
تفأل
دیوان حافظ
طبقهی حاکم
فال حافظ
2020
09
22
95
110
https://jhp.hafezstudies.com/article_241277_5683f53f8c897e8215a2fbce6546c645.pdf
حافظ پژوهی
2717-297X
2717-297X
1399
0
2
نقد رهیافتهای فلسفی به شعر حافظ
علیرضا
نیکوئی
رابطهی فلسفه و ادبیات بهطورعام و فلسفه و شعر بهطورخاص، عیمقتر و پیچیدهتر از آن است که در بادیِ امر بهچشممیآید. شِلگل شعر را فلسفهی جلی و فلسفه را شعرِ خفی میدانست. دیلتای بر رابطهی تنگاتنگ شعر و فلسفه تاکید میکرد. کریچلی از «فلسفه» به مثابه «شاعری» یاد میکند. فلاسفهای چون هیدگر و گادامر، بر اشعار شعرایی چون گوته، هولدرلین، ریلکه، تراکل و دیگران شرح و تفسیر نوشتهاند. هگل زیر تاثیرِ گوته بود. از آن طرف، شاعرانی چون گوته به فلسفه و آثار فیلسوفان توجه داشتند. گوته، شاگرد هِردر بود و نیچه، گوته را ستایش میکرد و زیر تاثیر او بود. بازتاب اندیشههای فلسفی در شعر شاعران، چنان بود که حتی برخی از شاعران بزرگ را «فیلسوف- شاعر» مینامند. در جهان شرقی و در ایران نیز ماجرای پیوند فلسفه و حکمت با شعر، کموبیش از همین قرار است. گرچه نه از فلسفه، تلقی واحدی وجود دارد و نه تلقی از فلسفه در غرب و شرق یکسان است؛ اما میتوان به پرسشها و مبانی و سرمشقهای مشابه دست یافت. یکی از شاعرانی که اهل فلسفه، توجهی ویژه به شعر او داشته و دارند، حافظ است. این توجه گاهی به اعتبار وجوه فلسفی خودِ شعر حافظ است و گاهی به اعتبار نحوهی مواجههی مفسران و نوع رهیافت آنها به شعرش. کسانی چون هومن، رحیمی، موحد، آشوری، شایگان، داوری و فردید، از منظر فلسفی به شعر حافظ نگریستهاند. بسیاری از نوشتههایی که داعیهی شرح و نقد فلسفی دارند، عملا وجه و اعتبار فلسفی ندارند، یا در حد استخدام واژگان فلسفی متوقف شدهاند. دراین مقاله کوشیدهایم که ضمن مرور مواجههی فلسفی و کلامی مفسران و شارحانِ قدیم با شعر حافظ (دوانی و دارابی و...)، بر رهیافتهای فلسفی جدید متمرکز شویم و به نقد آنها بپردازیم.
پرسش فلسفی
حکمت
شعر حافظ
فلسفه
2020
09
22
111
136
https://jhp.hafezstudies.com/article_241278_f9aa9d7fee032a955d129716e8bef558.pdf