%0 Journal Article %T حافظ و ساختارشکنی مفهومی کلان روایت‌ها %J حافظ‌ پژوهی %I مرکز حافظ‌شناسی %Z 2717-297X %A محبتی, مهدی %D 2019 %\ 09/23/2019 %V 00 %N 1 %P 113-120 %! حافظ و ساختارشکنی مفهومی کلان روایت‌ها %K حافظ %K ساختار‏شکنی مفهومی %K کلان روایت‏ها %R %X در یک چشم انداز بزرگ و حقیقی، تمام برداشت­ها و دریافت­های ما از زندگی بر مبنای روایت است؛ چرا که ما هیچ گاه مستقیم و سرراست با حقایق و واقعیت­ها- مگر در معارف شهودی خاص -که در باب چند و چون آن در جایی دیگر باید سخن گفت-  نمی­توانیم سر و کار داشته باشیم. هرچه از جهان و انواع دانستنی‏ها‏ی آن می‏دانیم در اصل نوعی گزارش است که به ما رسیده است. همه دانش­های ما و معارف و علومی که اندوخته­ایم -حتی علوم خالص و پایه- در واقع روایت­ها‏یی است ازآن­هاکه محقق یا صاحب نظری بر پایۀ انگارۀ خویش برای ما بازگفته است. بر همین مبنا می­توان گفت که جهان در وجود ما و برای ما، اساساً و اولاً بر پایة روایت­‏ها‏یی شکل می‏گیرد که از آغازِ زندگی برایمان باز گفته شده است. مادر، خانواده، مدرسه،گروه­های اجتماعی و آیینی و کتاب و رسانه‏ها و... همه به گونه‏ای ‏‏یک راوی هستند که بر پایه انگاره‏های خود، وجود و جهان و وقایع و حقایق را برای ما روایت می‏کنند و متاسفانه یا خوشبختانه زندگی ما بر مبنای همین روایت­ها شکل می‏گیرد و وقتی خوب در وجودمان ریشه گرفت، به مثابة حقایقی انکار ناپذیر رخ می‏نماید  و ما را سخت شیفتة خویش می‏نماید. «بر همین مبنا، هر انسانی در طول حیات فرهنگی و عقلانی خود با مجموعه­ای از روایت­ها روبه­روست که ازطریق راویان گوناگون به او می­رسد و با تلفیق و ترکیب و بعضاً تصفیة آن­ها شخصیت فکری­و روحی خویش را می‏سازد»(گاتشال، 1394: 24). خواجه شمس­الدین محمد حافظ هم -به گواهی دیوانش- از این قاعده برکنار نیست و ناچار با انواعی از روایت­های دینی، تاریخی، کلامی و... رو به روبوده  است. %U https://jhp.hafezstudies.com/article_246110_d7cb2915542c36347f98847005faa5df.pdf