نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
عضو هیأت علمی
چکیده
چکیده
به پژوهشهایی که درچارچوب همانندیهای آثار منظوم و منثور یکزبان انجام میشود، مقابلهای، (contrastive literature)، میگویند. این پژوهشها، میتواند کمک بسیاری به خاستگاه پیدایش انواع ادبی و قالبهای شعر و روند تکوینمعانیومضامین آثار منظوم و منثور و میزان اثرپذیریها و اثرگذاریهای آثار شاخص هر زبانی، نماید. و در واقع، گونهای نقد ادبی در شمار میآید. بر پایهی پژوهشهای مقابلهای، میتوان جایگاه و نقش هنری هر شاعر یا نویسنده-ای را تعیین کرد. حافظ شیراز، در شیوه-ی غزلسرایی با دقت در آثار ادبی پیش از خود، از فرم و معنای بسیاری از این آثار منظوم، بهره بردهاست. خاقانی شروانی، حضوری چشمگیر در تار و پود و ساختار غزلسراییهای حافظ داشته است. با توجه به پژوهشهای انجام شده و آثار و مقالههای نشر یافته، خاقانی یکی از اثرگذارترین شاعرانی است که بر غنای ذخیره ذهن شاعرانه حافظ، افزوده است. اثرپذیری حافظ از دیوان خاقانی در فرم، وزن، معنا، مفهوم و تصاویر شعری، آشکارا به چشم میآید. بسیاری از صورتهای خیال، موسیقی کناری و نگرشهای شاعرانهی خاقانی در شعر حافظ بازتاب داشته است. از نظر آماری حافظ بیشترین توجه را به قالب غزل، قصیده و قطعههای خاقانی داشته است. بنمایههای تجربهی عشق، ریاستیزی و ستایش راستی، مغانهسرایی، مدح در غزل، شادی ورزی، اغتنام فرصت و فخر در غزلهای حافظ و اشعار خاقانی، همگوناندیشی و تیره-ی همتراز فکری حافظ و خاقانی را. نشان میدهند.حافظ، با توجه به پسند و گرایش شاعرانهاش بیشتر از سرودههای عاشقانه، طنزآمیز، اجتماعی و قلندرانهی خاقانی که رنگ و بوی ناخرسندی و سرکشی دارند در ساختار غزلهایش، بهره برده است.
کلیدواژهها